در کوچه باغ عشق دری بود سوزانده شد از جور و از کین در پشت در یک نسترن بود او را بچید و خنده سر داد گویی ندید سردار تنها یارش به پشت در فنا شد اسرار خود با محرمش گو چاه است جانا محرم راز بعد از غروب یاس زیبا ، دنیا کویر سرد و بی روحست خورشید غم… بیشتر »
کلید واژه: "محرم اسرار"
بیژن سالهای زیادی از عمرش را به دزدی سپری کرده بود او که تبدیل به یک سارق حرفه ای شده بود در یکی از همین سرقت ها یکی از دوستانش او را دید .او بلاخره در یکی از سرقت هایش دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد اما بعد از آزادی از زندان دریچه ی جدیدی به… بیشتر »
آخرین نظرات