اواخر پاییز بود و سرما مانند مهمان ناخوانده ای در میان خانه دل مردمان شهر سایه افکنده بود چند روزی بود پیرمرد دستفروشی که نزدیک مطب دکتر احمدی پزشک جوان بساط می کرد ذهن او را به خود مشغول کرده بود با خودش گفت : بیچاره پیرمرد حتما کسی را ندارد… بیشتر »
آرشیو برای: "مرداد 1398"
بر تنش دیبای مهر ،شاخسارش از بهشت رود مستی می کند می رود او تا خدا سایه سایه غرق نور، چشمه چشمه پر ز شور در دلش افسانه ای است ، غرق فکر است تا کجا شرح این اسرار را بهر دلداری بگفت گونه هایش سرخ گشت ، نوگلی شد او شگفت… بیشتر »
آخرین نظرات