اواخر پاییز بود و سرما مانند مهمان ناخوانده ای در میان خانه دل مردمان شهر سایه افکنده بود چند روزی بود پیرمرد دستفروشی که نزدیک مطب دکتر احمدی پزشک جوان بساط می کرد ذهن او را به خود مشغول کرده بود با خودش گفت : بیچاره پیرمرد حتما کسی را ندارد… بیشتر »
آخرین نظرات