بر تنش دیبای مهر ،شاخسارش از بهشت رود مستی می کند می رود او تا خدا سایه سایه غرق نور، چشمه چشمه پر ز شور در دلش افسانه ای است ، غرق فکر است تا کجا شرح این اسرار را بهر دلداری بگفت گونه هایش سرخ گشت ، نوگلی شد او شگفت… بیشتر »
آخرین نظرات