سرمشق بهاری

کلاس اول که بودم وقتی حروف الفبا رایادگرفتم شور وشوق عجیبی وجود کودکانه ام رافراگرفته بود این شوق وشور دوچندان شد وقتی فهمیدم الفبای زندگی در یک کلمه سه حرفی خلاصه می شود ... خدا . این وبلاگ شامل داستان های کوتاه اخلاقی و دینی، شعر ،احکام فقهی و ..
 خانه تماس با ما تماس  ورود
کعبه دل
ارسال شده در 17 بهمن 1396 توسط جهانتيغي در کعبه دل

محمد امیر قرار بود چند روز دیگر عازم حج شود . آن شب وقتی به خواب رفت خواب عجیبی دید خواب دید که از حج برگشته و جلوی در ورودی بنرهای زیادی که به یمن آمدنش از سفر حج نوشته شده بود توجهش راجلب کرد اما ناگهان وجود دو ملک را درکنار خود احساس کرد آنها به نوشته ها نگاهی کردند و گفتند :  حجکم مقبول سعیکم مشکور ! کدام حاجی ، کدام حج ! این شخص حتی در منزل خودش هم نتوانسته دل بندگان خدا را به دست آورد و با خانواده خود درست رفتار کند چطور او همسایه خدا می شود؟ صبح که از خواب برخواست خواب دیشب بدجوری فکرش را مشغول کرده بود به فکر فرو رفت .پسر 16 ساله ای داشت که در تمام سالها نتوانسته بود با او رابطه دوستانه ای برقرار کند و حتی یک بار دست نوازشی بر سرش بکشد   به اتاق پسرش رفت  چه قدر بزرگ شده بود گویی بعد ازمدت ها تازه او را می دید چه قدر در این سالها از او غافل بود نگاهی به او کرد و گفت پسرم فردا جمعه است مایلی همراه من و مادرت به پارک برویم پسر مات و مبهوت تا به حال چنین رفتار دوستانه ای را از پدر ندیده بود به پدر گفت : باشد پدر باشد .

حاجی همسایه خدا کعبه نظر دهید »
محرم اسرار
ارسال شده در 10 بهمن 1396 توسط جهانتيغي در محرم اسرار

 

بیژن سالهای زیادی از عمرش را به دزدی سپری کرده بود او که تبدیل به یک سارق حرفه ای شده بود در یکی از همین سرقت ها یکی از دوستانش او را دید .او بلاخره در یکی از سرقت هایش دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد اما بعد از آزادی از زندان دریچه ی  جدیدی به روی اوگشوده شد .توبه کرده بود و به عنوان فردی امین و مورد اعتماد در میان اطرافیانش شناخته شده بود . دریکی از روزها که هراه جمعی نشسته بود،همان دوستش که او را در زمان سرقت دیده بود آمد و از آن ماجرا یاد کرد.بیژن که اشک در چشمانش حلقه بسته بود گفت : خدایاستارالعیوبی تو عجب حقیقت زیبایی است من سالها در محضر تو معصیت می کردم ، لحظه لحظه مرا می دیدی اما هرگز نشد راز مرا برملا سازی بنده تو یک بار مرا در حال گناه و معصیت تو دید به راحتی راز مرا برملامی سازد و عیب مرا آشکار  .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدا ستار العیوب محرم اسرار نظر دهید »
بهترین هنرمند شهر
ارسال شده در 3 بهمن 1396 توسط جهانتيغي در محرم اسرار

به نقاش بزرگ شهر گفته شد که تصویری از بزرگترین هنرمند شهر کشیده تا در

میدان مرکزی شهر قراردهند. نقاش مدتها  گشت اما  نتوانست شخص مورد

نظر خود راپیدا کند هنرمندانی که دیده بود آن فردی نبودندکه او دنبالشان

می گشت تا این که در همسایگی آنها آتش سوزی رخ داد دختر همسایه که برای

نجات جان خواهر کوچکترش رفته بود دچار سوختگی شدیدی شد به طوری که

حتی  چشمانش را از دست داد با  این حال سراغ خواهر کوچکترش را گرفت

باگرمای وجود اوآرامش و شوق بسیاری وجدش را فراگرفت فردای آن روز تصویر

دختر در میدان مرکزی شهر نصب شد که پایین آن نوشته شده بود بزرگترین هنر

مند شهر ما دختر اما بی خبر ازهمه جا وجوش با شادی کودکانه خواهرش ملال می یافت 

تصویر دختر هنرمند بزرگ نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10

آخرین مطالب

  • خروش خورشید
  • عطر نرگس ها
  • درمسیر آلاله ها
  • افسون روزگار
  • چشمان آبی یک رود
  • قافله سالار عشق
  • لبخند آینه ها
  • سفیرثانیه ها
  • بازار عشق
  • شاهد شیرین سخن

آخرین نظرات

  • زكي زاده  
    • مائده
    در صحنه آب رسانی حضرت ابوالفضل علیه السلام
  • جهانتيغي  
    • سرمشق بهاری
    در امام والا
  • جهانتيغي  
    • سرمشق بهاری
    در امام والا
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در امام والا
  • زكي زاده  
    • مائده
    در امام والا
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در گنج پنهان
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در گنج پنهان
  • جهانتيغي  
    • سرمشق بهاری
    در تبسم عشق
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در تبسم عشق
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در حریم دوست
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در تبسم عشق
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در حریم دوست
  • جهانتيغي  
    • سرمشق بهاری
    در تبسم عشق
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در تبسم عشق
  • جهانتيغي  
    • سرمشق بهاری
    در سرباز وطنی
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در سرباز وطنی

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سرمشق بهاری

کلاس اول که بودم وقتی حروف الفبا رایادگرفتم شور وشوق عجیبی وجود کودکانه ام رافراگرفته بود این شوق وشور دوچندان شد وقتی فهمیدم الفبای زندگی در یک کلمه سه حرفی خلاصه می شود ... خدا . این وبلاگ شامل داستان های کوتاه اخلاقی و دینی، شعر ،احکام فقهی و ... می باشد . باشد که راهگشای کسانی گردد که در مسیر رسیدن به سر منشا همه عشق ها و خوبی ها ، در مسیر رسیدن به حقیقت خویش گام بر می دارند
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • محرم اسرار
    • کعبه دل
    • سبدهای نیلوفری
  • رسانه
  • مادرانه
  • مادرانه
  • حماسه 9 دی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان