خولی ناجوانمرد آن نور آسمان را سر در تنور می کرد اما نهان ندانست آن دم که همسر او گفتا به آن شه دین ای ماه آسمانی در بیت ما چرایی آن دم که ای شه دین از تن جدا سرت شد بگرفته شد زمانی غیرت ز اهل کوفه آن ناجوان سرمست تدبیر این جفا کرد جانا نگر… بیشتر »
آخرین نظرات