سیمین خانم قطره های اشک را که بسان شبنم بهاری که بر روی گلبرگ گلی سرازیر شود از گونه هایش سرازیر شده بود پاک کرد نزدیک غروب بود که سر مزار همسرش رسید آن روز بر وقتی سر قبر مادر همسرش رفت خاطرات گذشته مانند آلبومی بی پایان در جلوی چشمانش نمایان شد… بیشتر »
آخرین نظرات